دفتر خاطرات من
نوشته شده در تاريخ جمعه 19 فروردين 1390برچسب:, توسط ارشاد |

علاقه و محبت شدیدی را که نسبت به تو داشتم به تو ابراز می کردم

دروغ و بی احساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو

روز به روز بیشتر می شود و هرچه بیشتر تو را می شناختم

به دورویی تو بیشتر پی می بردم

این احساس در قلب من جای می گیرد که بلاُخره باید

از هم جدا شویم و دیگر به هیچ وجه حاضر نیستم که

روزی شریک زندگیت شوم و اگر چه دوستی ما چون گل های بهاری کوتاه بود ولی

در همین مدت کم توانستم بر طبیعت فرومایه و هوسهای زشت تو پی ببرم و

بسیاری از اخلاق و صفات تو برایم روشن شد و مطمئن هستم

این خشونت طبع و تند خویی تو بلاُخره تو را بدبخت خواهد کرد

اگر ازدواج ما سر بگیرد

مرا با پشیمانی خواهد گریاند و اگر چه آشنایی ما نیز پایانش جوانی بود ولی جدا از هم

خوشبخت خواهیم بود و حالا لازم است که بگویم

این موضوع را سرسری هیچگاه فراموش نکن و مطمئن باش

این نامه را سرسری می نویسم و چقدر ناراحت کننده است که اگر

باز هم بخواهی در صد دوستی با من باشی بنابراین از تو می خواهم

جواب نامه ام را ندهی چون نامه تو سرتاسر

دروغ و تظاهر وبدون

محبت است و من تصمیم گرفته ام برای همیشه

تو و یادگاری عشقت را فراموش کنم و چون به هیچ وجه نمی توانم

خودم را راضی کنم که دوستت داشته باشم و شریک زندگی تو باشم

و حالا اگر می خواهی به محبت واقعی من پی ببری

از تو می خواهم که نامه ام را یک خط درمیان بخوانی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.